چند روز پیش كه نازلی مسئله ی مزاحمت خیابانی را مطرح كرد من اولش جرئت نكردم موضوع را مطرح كنم. یعنی می ترسیدم یاران آرزوبلاگ از طرح این موضوع رنجیده شوند. نظر یاران آرزو بلاگ برایم بسیار مهم هست. اما بعدش گفتم هرچه باداباد با احتیاط مسئله را مطرح می كنیم . خوشبختانه برخلاف انتظارم استقبال خوبی شد. هیچ نظر خشن و خشم آلودی ناشی از تعصب دریافت نكردم.
اغلب نظرها موافق بود جز دو مورد. در یك مورد -كه منتشر نكردم - نظر دهنده می خواست كه موضوعی جنجالی تر از این موضوع بحث شود. همان طوری كه می دانید این خلاف خط مشی مینجیق هست. در مورد دوم "فیزیكخوان" این انتقاد را وارد می ساخت كه من موضوعی را كه باید ریشه ای درمان شود موضعی می نگرم. این انتقادی است كه خیلی وقت ها از نوشته های من می شود. به نظر خودم انتقاد وارد نیست چرا كه این دیدگاه من هست. من مسایل را به شیوه ی علوم تجربی با دید فروكاستگرایانه می نگرم : آنها را به مسایل جزئی تر تجزیه می كنم و برای هر جزء راه حلی می یابم. بسیاری به من انتقاد می كنند كه در مسایل اجتماعی این روش جواب نمی دهد. می گویند این متدلوژی علوم اجتماعی نیست. من هم هیچ جا ادعا نكرده ام كه عالم علوم اجتماعی هستم یا به متدلوژی آنها عمل می كنم. نام این وبلاگ مینجیق هست و توضیح آن «خانیم لار قوناقلیغی» (مهمانی زنانه) می باشد. جز این هم ادعایی ندارم. اینجا می خواهیم به سبك مهمانی های زنانه راه حلی برای مسایلی كه با آنها درگیر هستیم بیابیم. راه حلی كه برای ما كار كند و جوابگوی مشكلاتمان باشد. و چه مسئله ای همه گیر تر و دامنه دار تر از مزاحمت خیابانی برای زنان؟! از نه سالگی تا نود سالگی با آن درگیریم مستقل از آن كه از چه تیپ خانواده ای باشیم. مستقل از این كه مجرد باشیم یا متاهل. مستقل از این كه همسرمان برگه ی اجازه خروج را بی چون و چرا و با حسی توام با شرمندگی از این رانت مردسالارانه امضا كند یا بخواهد از آن به عنوان حربه ای برای باج گیری از همسرش و فشار بر او استفاده كند!
در زیر راهكاری برای حل معضل مزاحمت های خیابانی پیشنهاد می كنم. نظری است از جانب مینجیق در یك جمع "خانیملار قوناقلیغی". اصلا ادعا نمی كنم در مسایل اجتماعی صاحب نظر هستم اما پیشنهادم را ارائه می دهم تا مورد نقد قرار گیرد. خودم هم نمی خواهم اجرایش كنم. سهم من به این راه حل همین چند نوشته بود و بس! اگر قرار باشد چنین برنامه ای اجرا شود از دست من برنمی آید. از من زرنگ تر ها و از من جوان ترها و از من شجاع تر ها و از من پرانرژی ترها باید اجرایش كنند. با بازخوردی كه در این وبلاگ گرفتم به نظرم می آید فضای جامعه برای مقابله با این معضل اجتماعی آماده هست. لازم هم نیست كه بخواهیم كه كل مناسبات اجتماعی را زیر و رو كنیم كه همین معضلات را حل نماییم. به طور موضعی همین را حل می توانیم بكنیم چون افراد با نگرش های گوناگون از دیدگاه های متفاوت مایلند این معضل حل شود. مذهبی ها و سنتی ها از منظر ناموس پرستی می خواهند. فمینیست ها از منظر برابر خواهی می خواهند. مغازه دارها و كسبه به خاطر جذب مشتری های خانم می خواهند و....... خوشبختانه نمی خواهند با انكار موضوع بر موضوع سرپوش بگذارند.
و اما پیشنهاد من:
مرحله ی اول :
فعلا كه هوا سرد است و وقت گشت و گذار نیست. تا اسفند ماه كه هوا اندكی گرم تر می شود در فضای مجازی باانتشار مطالبی در منقبت مزاحمت خیابانی حساسیت افراد را به این موضوع بالاتر برده شود. به علاوه راه هایی برای مقابله بدون خشونت با مزاحمین آموزش داده شود. این راه ها را اغلب از خاطرات زنان دیگر می توان استنتاج كرد. دوری از خشونت در مقابله با این معضل از نكات اساسی است.
مرحله دوم:
سالانه راه پیمایی ای در دفاع از حقوق زنان در شهرهای مختلف می شود. در تبریز معمولا به این مناسبت به كوه عینالی صعود می كنند. می توانید اینجا گزارش كوه پیمایی پارسال را بخوانید. شعار ها همچنان كه از پلاكاردها پیداست چیزهایی ار این دست هستند: "زن=مرد" یا "رهایی زن/ رهایی جامعه". من هیچ وقت در این گونه تجمعات شركت نكرده ام و قصد هم ندارم بكنم. صلاح ملك خویش خسروان دانند اما به نظر من این گونه شعارها دو ایراد دارد: اول این كه یك عده را بی جهت آشفته و نگران می سازد و می خواهند كارشكنی كنند. دوم این كه مطالبه ی نهفته در آن مشخص نیست. خیلی ها -- از جمله عده ی زیادی از میان خود زنان--می گویند اینها حرف خانم هایی هست كه دردی ندارند و غم نان ندارند و در خانه بیماری برای مراقبت ندارند و مسئولیت پختن شام ندارند و دغدغه ی جور كردن اجاره خانه ندارند و به همین دلیل از برابری زن و مرد برای خودشان مسئله ساخته اند! (من فقط نقل قول دارم می كنم نظر خودم را نمی گویم. چه بسا خیلی از خانم هایی كه از این شعارها می دهند دردمندی های بسیار داشته باشند.) پیشنهاد من آن هست كه امسال شعارهای مشخصی در مقابله با مزاحمت خیابانی سر داده شود. در این صورت قشر سنتی تر یا متعصب تر جامعه هم با شعار همصدا می شود. به علاوه همه كس در جامعه با این معضل سر و كار دارد. فقیر و غنی! متاهل و مجرد! مرفه بی درد یا مرفه دردمند! صاحبخانه با اجاره نشین! خانه دار یا شاغل!مطالبه ای مشخص هست كه برای همه كس ملموس هست. این اتحاد و همدلی و نمایش همگانی آن در مقابله با مزاحمین خیابانی در ایجاد اعتماد به نفس در خانم ها موثر خواهد بود. به علاوه به مزاحمین هم پیام خواهد رساند كه مراقب رفتارشان باشند.
مرحله ی سوم:
بعد از این آماده سازی جامعه وقتی بهار از سر رسید و گشت و گذار در شهر و دشت و دمن آغاز شد در مواجهه با مزاحمین خیابانی همان راه كارهای به دور از خشونت كه در فضای مجازی بررسی شده به كار بسته شود. به گونه ای كه هر مزاحم مستمر خیابانی دست كم یك بار تا پایان سال 93 با خانمی مواجه شودكه با اعتماد به نفس و متانت و كنترل كامل بر اعصابش عمل شنیع او را زیر سئوال می برد و او به این علت در جمع شرمسار می شود.
من فكر می كنم این راهكار اگر سه چهار سال پشت سر هم به كار گرفته شود معضل در جامعه ی ما رفع می شود.
این نظر و پیشنهاد من بود كه تا چه مقبول افتد و چه در نظر آید. اما اكر به كار بسته شود و نتیجه دهد یكی از موانع جذب توریست از میان برداشته شده است.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل