این روزها بین جمع های خانم هایی که فرزند نوجوان دارند بحث لغو مجوز کنسرت های پاپ بحثی داغ هست. مادران -همان مادرانی که صدا وسیما در روز مادر در حد فرشتگان بالایشان می برند و تاج سر می خوانند- نگرانند که این دلخوشی ساده هم از فرزندانشان هم گرفته شود.
من نه اهل کنسرت پاپ رفتن هستم. نه فرزندی دارم که اهلش باشد.
اما
خواهشمندم کاری به کار کنسرت ها نداشته باشند. بذارند مردم با
دو سه کنسرت خوش باشند. این خوشی کوچک را از جوان هایی که آن قدر پول ندارند
برای کنسرت به دبی بروند نگیرند.
بعد می گویند چرا مردم این همه پولکی می
شوند؟! برای این که برای شرکت در کنسرتی که اگر در ایران اجرا شود 50-60 هزار تومان خرج بلیطش هست و
خرج تاکسی و شام بعدش حداکثر خواهد شد صد هزار تومان، باید چندین میلیون
تومان خرج کند برود دبی تا همونجا یک گروه ایرانی برایشان همون کنسرت را اجرا کند. سودش را هم امارات به جیب بزندو در مرز هم طَبَق طَبَق افاده به ایرانی ها بفروشد! (این یک
نمونه!)
این بگیر ببند ها یعنی که "ای مردم! پایتان را به اندازه گلیم
تان دراز نکنید بلکه بیشتر دراز کنید. با همون صد هزار تومانی که برایتان مقدور هست حق ندارید
خوش باشید. برای یک خوشی ساده دست کم ده میلیون باید خرج کنید."
بعد می
پرسند چرا مردم ایران روز به روز دارند مادی تر می شوند؟ چرا دخترها بیش از
شخصیت خواستگاران به وضعیت جیب خواستگار توجه می کنند. برای این فردا که مادر شدند فرزندشان برای یک دلخوشی ساده به پول کلان احتیاج خواهد داشت نه یک بودجه متوسط!
والله به خدا
مردم ایران خیلی نجیبند که با این وضعیت به خاطر پول همدیگر را تکه تکه نمی
کنند. در همون ژاپن هم که نزدیک چهل سال هست بر سر ما می کوبند اگر این همه فشار برای پول بود برای پول همدیگر را می کشتند.
در ضمن یادآوری می کنم که بعد از نزدیک به دو سال از اسیدپاشی های زنجیره ای
هنوز خبری از دستگیری عاملان آن نیست. کنسرت امنیت جامعه را از بین نمی
برد. راست راست راه رفتن اسیدپاشان در خیابان های شهر هست که امنیت را از
بین می برد.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل