فاجعه معدن طبس از این سو و اتفاقات لبنان و ... از آن سو باعث شده که دوباره بحث «چراغی که به خانه رواست .....» داغ شود. البته هم که برای بخش «ایمنی سلامت و محیط زیست» در جای جای ایران باید بیشتر از اینها بودجه در نظر گرفته شود. اما نکته ای که در این تاکید بر افزایش بودجه مغفول می ماند آن هست که همین بودجه موجود هم در این راه درست خرج نمی شود. اغلب مدیران میانی نمی ذارند بودجه صرف بهبود نکات ایمنی شود. شعار ایمنی هست. ژستش هست. نقدش هست. اما به عمل که می رسد مدیر میانی در جواب کارمند یا کارگر بهانه می آورد که بودجه نیست. حتی نمی پرسد که برآورد هزینه برای فلان بهبود ایمنی چه قدر هست که ما بررسی کنیم ببینیم بودجه کافی داریم یا خیر! قبل از این که برآورد هزینه ای کند به قصد دست به سر کردن می فرماید بودجه نداریم! این که معلوم هست دروغی بیش نیست. هرچند وضع اقتصادی خوب نیست اما دیگه بودجه که واقعا صفر نیست! باید برآورد هزینه شود تا معلوم شود بودجه کافی هست یا نیست.
مشکل ایمنی در ایران در درجه اول یک مسئله فرهنگی و گفتمانی است نه مسئله ای سیاسی. حتی اگر حکومت ایران امروز سیاست منطقه ای اش را عوض کند و مطابق دلخواه اکثریت ملت نماید، خیلی از مشکلات اقتصادی یا حتی مشکلات دانشگاهی و پزشکی و.... به سرعت حل می شود (اگر تحریم ها برداشته شوند همه این شاخه ها نفسی می کشند. ما به قدر کافی نیروی انسانی در حوزه های اقتصادی دانشگاهی پزشکی و... داریم که فوری نتیجه را ببینیم.) اما متاسفم بگویم که حتی در این صورت هم مشکل ایمنی در ایران به این زودی حل نمی شود چون که در میان مدیران میانی فرهنگ ایمنی وجود ندارد. اغلب درکی از اهمیت مسایل ایمنی ندارند یا ارزشی به جان زیردستان قایل نیستند.
اما باور کنید «گیر دادن» نتیجه می دهد. وقتی به مدیر میانی مسایل ایمنی را تذکر دادید و او شما را دنبال نخود سیاه فرستاد، به یکی دیگر از همقطاران خود در بخشی دیگر بسپارید که به رییس خود -که احتمالا رقیب رییس شماست- مسئله را بازگو کند. اگر فرصتی پیش آمد که رییس رییس تان را ببینید مستقیم به خود او بگویید. مشق تان را از قبل انجام دهید و برآورد هزینه ای کنید که تا وقتی پرسیدند چه قدر خرج دارد جوابی در آستین داشته باشید. اغلب مسایل حاد ایمنی با رقم هایی ناچیز قابل رفع هستند. خیلی وقت ها این رییس ها در چشم-همچشمی با هم کارهای ارزشمند انجام می دهند. مسایل ایمنی شوخی بردار نیستند. مسئله جان آدمی هست. اگر خدای ناکرده بچه مریض داشتید و برای مداوای او نیاز به وام داشتید چه طور گیر می دادید!؟ در این مورد هم همان طور گیر دهید. چون مسئله همان هست. در هر دو مورد مسئله جان و سلامت هست. شوخی بردار نیست. مدیران اغلب این را نمی فهمند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل