آینده ی روشن دانشگاه های تبریز

+0 به یه ن

در سال های اخیر دانشگاه های مختلف تبریز در رشته ی ما سیاست های هوشمندانه ای اتخاذ كرده اند كه پیش زمینه ای ایجاد می كند كه در ظرف 10 سال اخیر آینده ی درخشانی در سطح دنیا داشته باشند. یكی از ملزومات چنین هدفی تعامل با دیگر پژوهشگران در اقصی نقاط دنیاست. در حالت ایزوله هرگز نمی توان كار پژوهشی در سطح جهانی كرد.

یكی از اهداف من برای راه اندازی وبلاگ انگلیسی برای معرفی تبریز به وجود آوردن منبعی بود برای دعوت از سخنران خارجی برای ارائه سخنرانی در دانشگاه های تبریز یا همایش هایی كه در این شهر یا اردبیل یا ارومیه یا مراغه یا ... برگزار می شود. لطفا این سایت را به اساتید دانشگاه تبریز و صنعتی سهند و شهید مدنی آذربایجان و دانشگاه مقدس اردبیلی و مركز تحقیقات مراغه و ارومیه ... معرفی كنید. باشد كه به منظور دعوت از سخنران خارجی مورد استفاده قرار گیرد. لینك های این وبلاگ هم به این منظور می توانند مفید باشند.

http://tabriziran.blogfa.com
اینجا من چند تا چیز مختلف همزمان گفتم كه هر كدام نیاز به توضیح مفصل دارد. اول این كه سیاست هایی كه اتخاذ شده را باید قدری شرح دهم. یكی همان سیاست سهمیه ی بومی است كه البته سیاست سازمان سنجش است. به این ترتیب عده ی بسیاری از دانشجویان مستعد استان به جای تهران راهی دانشگاه تبریز یا سهند یا تربیت معلم آذربایجان می شوند. این نكته برای این دانشگاه ها بسیار نوید بخش است.
دوم آن كه در دانشكده ی فیزیك دانشگاه تبریز و همچنین مركز تحقیقات نجوم مراغه سنت قوی ای از ایجاد "قطب علمی" وجود دارد. خیلی هم منسجم و با برنامه كار می كنند. نكته ی مهم دیگر آن كه دانشگاه های مختلف این شهر در سال های اخیر دانشجویان خیلی مستعد و با انگیزه ای را بورس كرده اند . پست-داك های توانمندی هم جذب نموده اند. این گرایش به برگشتن به تبریز و تلاش برای پایه ریزی بنایی خوب در آن یك پدیده ی نسبتا جدید است. می توانم بگویم رویه ی علمی و دانشگاهی همان فرهنگ و موج تراختوری است. هر چه هست برای دانشگاه های تبریز پدیده ای مبارك است كه امیدوارم به نتایج خوب برسد.
نكته ی دوم آن كه پژوهش در رشته ای مثل رشته ی ما یك كار گروهی در ابعاد جهانی است. ببینید! این تصور كه یك فیزیكدان در گوشه ی اتاق خود مكاشفه می كند و اگر خیلی متواضع باشد آن را پنهان می سازد تصور عوامانه ای است. حتی در زمان افلاطون هم چنین نبوده. در زمان ابن سینا هم چنین نبوده. الان هم كه به طریق اولی چنین نیست.
وقتی یك فیزیكدان نظری ایده ای به ذهن دارد آن را می پروراند مقاله می نویسد و در معرض نقد همتایان خود می گذارد. این ایده باید چكش كاری شود. باید عده ی دیگری ببینند چگونه می توان این ایده را در آزمایشگاه آزمود. بعد باید با آزمایشگران تعامل كرد و آنها را متقاعد نمود كه این ایده را به محك آزمایش بگذارند. به عبارت دیگر داده های خود را به منظور تست آن ایده آنالیز كنند.
ملاحظه می كنید. یك كار گروهی در سطح جهانی است. برای همین هست كه كنفرانس های بین المللی لازم هستند. در حین صحبت در سر میز شام و.... معمولا ایده های جدید شكل می گیرند.

از این روست كه من ایجاد پیش زمینه برای جذب خارجی ها را به ایران (رواج توریسم) لازم می دانم. شگرد این است: چند تا عكس زیبا نشانشان می دهی. برایشان یك كمی از آداب و رسوم مان می گویی. خوششان می آید و تصمیم می گیرند بیایند ایران. باخود می گویند هم فال و هم تماشا. اون وقت می آیند ایران. چنان به كار سمینار و ...شان می گیری كه گردش یادشان می رود!! باور كنید! این اتفاق معمولا با مهمانان خارجی كه من دعوتشان می كنم می افتد. دست آخر موقع خداحافظی تصمیم می گیرند باز برگردند چون هنوز ایران را ندیده اند!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]