جمعه 7 آذر 1399
+0 به یه ن
فیس بوک تویتر گوگل
وقتی من کودک بودم تکریم کارگران و قشر زحمکتش به طور زبانی و در حرف، خیلی «مد» بود. صبح تا شب کانال های صدا وسیما در مورد ارزش کارگر و قشر زحمتکش و «کوخ نشین» و ..... می گفتند.
در مدرسه هر از گاهی سرکوفت می زدند که تحصیل رایگان ما از برکت کار کارگران زحمتکش هست که خود از بسیاری نعمات زندگی بی بهره هستند.
دایم یاد آوری می شد که یک موی سر «کوخ نشینان» به همه «کاخ نشینان» عالم برتری دارد.
دایم یادآوری می شد که پیامبر اسلام بردستان پینه بسته کارگری بوسه زد.
متن سخنرانی بنیانگذار جمهوری اسلامی در روز کارگر در این سایت هست. با خواندن مطالب آن متوجه می شوید حرف هایی که آن زمان زده می شد از چه جنس بود.
درنتیجه در ۴ سال پیش وقتی در خبرها خواندیم که کارگران معدنی در تکاب به خاطر اعتراض شلاق خورده اند شوکه شدیم! از این شوک من هنوز بیرون نیامده ام. نشان به آن نشان، که هر از گاهی باز هم در مورد این اتفاق شوم در وبلاگ با کمال ناباوری می نویسم.
دست کم چهار سال پیش در سایت میدان این گونه خبرها را منعکس می کردند. اما ظاهرا بعد از این که این سایت رفع فیلتر شده علاقه اش را از مسایل کارگری ایران از دست داده و بیشتر در مورد مسایل کارگری آمریکای لاتین می نویسد.
هر چند در سایت میدان و سایر سایت های ایرانی چندان منعکس نمی شود اما گویا امسال هم در چند مورد جدید، کارگران را شلاق زده اند. یک موردش هم اخیرا اتفاق افتاده. البته معلوم نیست که چرا! اون کسی (علی ربیعی، سیاستمدار اصلاح طلب، سخنگوی فعلی دولت و وزیر آقای خاتمی) که به جرم توهین به وی کارگر شلاق خورده، انکار می کند که شکایت کرده.
سایت های داخل ایران اصل خبر را منتشر نکرده اند اما همگی انکاریه آقای علی ربیعی را منتشر کرده اند.
یک مورد هم کارگر نانوایی در کهکیلویه و بویر احمد امسال با شکایت امام جمعه تازیانه خورده. البته در این مورد امام جمعه اعلام کرده که از «حقوق شهروندی» اش استفاده کرده و شکایت کرده!
خلاصه این که این اوضاع حتی جرج اورول را هم شوکه می نمود. این حقیر ساده اندیش خام که جای خود دارد.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل