دیدم مخالفان هویت گرایی دور گرفته اند که اگر مرکز گرایی باشه مردسالاری شدید در بین اقوام غیر مرکزی تعدیل می شه و فجایعی مثل زن کشی اتفاق نمی افته. همچین حرف می زنند که انگار مردان قوم مرکزی (فارس) همه شان یک پا فمینیست هستند. مردان استکهلم از این ادعاهای گنده ندارند که مردان تهران دارند!
حالا درسته که فجایعی مثل قتل ناموسی در تهران کمتر اتفاق می افته تا در میان مناطقی که فرهنگ عشیره ای دارند اما به خاطر این نیست که فرهنگ برابری خواهانه در تهران خیلی همه گیر هست. بیشتر به این علت هست که مردان در تهران این مسایل را وا داده اند و بیخیال شده اند نه آن که برای زنان حقوقی برابر با خود قایلند.
قبلا هم گفته ام. همان فرهنگ سنتی اقوام بسیار بیشتر از فرهنگ تهران اجازه رشد زنانی می دهد که از خود جربزه ای نشان می دهند. نوشته ام را در زیر باز نشر خواهم داد.
ببنید! این فرهنگ های قومی و ائتنیکی در دل خود جنبه های متفاوت و متضادی دارند. از یک سو زینب پاشا و قدم خیر می پرورانند از سوی دیگر زن کشی . ازیک طرف نام "قیزبس" برای دختران دارند از سوی دیگر نام "بولوش"! (اسمی برای دختری که والدین مدت ها آرزوی دنیا آمدنش را می داشتند). بسته به این که جامعه مدرن به چه جنبه ای اجازه رشد دهد می تواند در ساختن جامعه مترقی سهم بسزا ایفا کند یا در جهت واپسگرایی پیش رود.
وقتی فرهنگ های اقوام، در جهت پیشرفت و توسعه انسانی حرکت می کنند که فعالان مدنی از میان خود آنها اجازه داشته باشند مفاهیمی مانند حقوق برابر زنان و حقوق کودکان و…… را ترویج نمایند. موتور توسعه انسانی از افراد پیشرو از همان جامعه هستند که به زبان آنان سخن می گویند و ظرایف فرهنگی آنها را می فهمند. حکومت مرکزگرای ما به شدت این فعالان مدنی را سرکوب می کند. سرکوب فعالان مدنی ائتنیک ها، از سرکوب فعالان مدنی قوم فارس یا مرکزگرایان هم شدیدتر هست و در سکوت خبری صورت می گیرد. اپوزیسیون مرکزگرا هم مهر تایید بر این سرکوب می گذارد و یک پله هم در اصرار بر سرکوب بالاترمی رود. وقتی نسرین ستوده برای احقاق حقوق شخصی یا خانوادگی خود دست به اعتصاب غذا می زند کل اروپا پشت او می ایستد و موضوع حتی به پارلمان فرانسه هم می کشد . اما همین اپوزیسیون مرکزگرا خبر اعتصاب غذای فعالان مدنی اقوام را خفه می کنند و آنان را برای تحقیر قصاب می خوانند.
از آن سو حکومت ج ا ، فرهنگ شیوخ را در میان ائتنیک هایی که فرهنگ عشیره ای دارند ترویج می کند. دستشان را باز می گذارد که ارزش های مردسالاری و زن ستیزی را بیش از پیش رشد دهند. نتیجه همین می شود که شده!
🍀@minjigh
مطلب زیرین تکراری هست:
خانم رخشان بنی اعتماد مستند ساز و فیلمساز خوب کشورمان به همراه تنی چند از کارگردانان و مستندسازان جوان یک سری فیلم مستند در مورد کارآفرینان کشور تهیه کرده است. کسانی را انتخاب نموده که هیچ گونه وابستگی حکومتی نداشته اند و از هیچ رانتی بهره نبرده اند. اما به واسطه همت خود کاری کرده اند «کارستان». «کارستان» عنوان این مجموعه هم هست. یکی از قسمت هایش درباره خانمی کرمانشاهی و همسر آلمانی اوست که در کرمانشاه و چند نقطه دیگر کشور کارخانه کمپوست از زباله درست کرده اند. کاری است بسیار مهم و عظیم. این خانم جزو کارآفرینان برتر سال ۲۰۲۰ در جهان معرفی شد.
توصیه می کنم فیلم را حتما ببینید. در لینک زیر فیلم آمده. از دقیقه چهارم اش نگاه کنید تا دقیقه ۶۰. بقیه اش را اگر هم نبینید مهم نیست. اصل فیلم در همان ۵۶ دقیقه هست بقیه مصاحبه و تفسیر فیلم هست
https://www.aparat.com/v/0FdQE
یک آقایی خواسته بود که در مورد مسایلی که زنان در ایران با آن دست در گریبانند براشون بنویسیم. عکس چند خانم مشهور ایرانی از جمله خانم هایده شیرزادی («مادرزمین» ) را هم گذاشته بودند. من هم این طور پاسخ شان را دادم: در محل کار تا گربه دست آموز رئیس یا پیشکسوت باشی به عنوان یک زن حتی در موقعیت برتر قرار داری.
اگر سگ پاچه بگیرش هم باشی باز هم همین طور.
اما خدا روزی را نیاری که هم زن باشی و هم ایده های خودت را داشته باشی مبتکر باشی یا منتقد باشی. مردان اداره دست به دست هم می دهند که خردت کنند.
این رفتار مردها اتفاقا در تهران (و همین طور شهرهای شمالی که داعیه روشنفکری دارند) خیلی بدتر از شهرهای سنتی ترایران هست که به مردسالاری مشهورترند. در تهران هم در جمع هایی که ادعای روشنفکری دارند شدیدتره. در بخش های سنتی تر جامعه ایران آستانه جلف خواندن یک دختر خیلی پایین هست. اگر جلف بدونند او را می کوبند. اما اگر براشون ثابت بشه این خانم جلف نیست در راه پیشرفت اش زیاد سنگ نمی اندازند حتی کمکش می کنند. در بخشی از جامعه که ادعای روشنفکری اش می شه حساسیت کمی برای جلفی دارند. حتی ممکنه عریانی گلشیفته را هم هضم کنند اما وای به روزی که زنی اشاره کنه که در افکار اونها تضاد و تناقض هست اون وقت هست که خردش می خواهند بکنند. عکس خانم هایده شیرزادی را گذاشته اید . اون کاری که او در کرمانشاه کرده در تهران مردسالاری نمی ذاشت که بکنه.
در مصاحبه بی بی سی در مورد فیلم مادر زمین اون دختره که ساکن تورین بود مرتب می گفت در جامعه مردسالار کرمانشاه اىله و بئله. اما از سر ندانستن میگفت. در تهران صد برابر بیشتر مانع اومی شدند.
کارگران مرد در تهران به مراتب کمتر از اوحرفشنوی میداشتند تا در کرمانشاه. درصحنه ای از فیلم ،خانم شیرزادی به همراه کارگران مرد زمینی را تمیز می کردند. شیرزادی هم خودش کار می کرد هم به کارگران تشر می زد که درست کار کنند. اونها هم از اون خانوم می پذیرفتند. کینه به دل نمی گرفتند.
در تهران اگر اون رفتار را می کرد همه اون کارگران مرد انتظار می داشتند اون خانم خودش به تنهایی زمین را تمیز کنه بعد هم براشون چایی بیاره. حتی ماساژشان هم بده. اگر هم چنان تشر هایی می زد کینه عمیق به دل می گرفتند و می رفتند پشت سرش به همراه رقیب کاری نقشه می کشیدند و برایش پاپوش می دوختند. در صورتی که همان کارگران اگر گرفتار یک کارفرمای مرد قلدر و زورگوی واقعی می شدند جلویش چنان دولا راست می شدند!! در جای دیگه خانم شیرزادی خاطره تعریف می کنه که در روستا با کمک های مردمی مدرسه ساخت بعد به او گفتند پس بیا باز هم بساز. در تهران اگر زنی چنین جربزه ای نشان بده بیست تا مرد می پرند وسط تا دستاورد او را به اسم خودشان بنویسند و او را خفه کنند. جامعه تهران هم به خفه کردن اون زن کمک می کنه.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل