+0 به یه ن
«دکتر حسین جلالی دکترای روان شناسی و نماینده رفسنجان در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس :
کجای این ۱۰ سال گذشته ، گشت ارشادی بوده که شما ذکر می کنید. از ایران رهاتر و برهنه تر در دنیا جایی سراغ دارید؟ شما باید سوال کنید ما چه پوششی داریم. یعنی هند، چین و حتی اروپا پوشش دارد. ما نباید پوشش ایرانی داشته باشیم؟
برخوردها با پوشش هیچ فرقی نکرده، قبلا برخوردی نمی کردیم الان هم برخورد نمی کنیم.
شما بروید پل طبیعت و ونک را ببینید. لواسانات را ببینید. شما اصلا در جامعه نیستید. شما در جامعه اصلا پوششی می بینید؟ غربی ها اینجا می آیند و [ و برهنگی علنی عموم دختران ایرانی را می بینند] می گویند فکر می کنیم داریم در اروپا قدم می زنیم. برهنگی جامعه را گرفته است. حالا می پرسید درباره برخورد تند چه نظری دارید؟ شاید یک هزارم هم برخوردی باشد. شما پشت قله قاف، در یک کشور ۸۰ میلیونی یک نفر به یک نفر تذکری داده است. شما آمده اید ۹۹.۹ درصد را رها کردید چسبیدید به یک هزارم مساله؟ شما از سر بیکاری و سیری این حرف ها را می زنید.
khabaronline.ir/news/1650202»
جناب دکترای روانشناسی و نماینده رفسنجان
اولا پل طبیعت+ونک+لواسانات ۹۹.۹ درصد مملکت نیستند. آن پشت قله قافی که می فرمایید هم جزو ایران هست و شما به عنوان نماینده قسم خورده اید که مدافع حقوق مردم آنجا هم باشید و دربرابر آنان نیز پاسخگو باشید (نه فقط در برابر حوزه انتخابیه خود).
ثانیا ما در ونک و پل طبیعت برهنگی ندیده ایم. لابد چشم بصیرت می خواست که ما نداشتیم. من به ویلاهای لواسانات نرفته ام که بدانم داخلشان چه خبر هست. اینها را از شما باید شنید. اما پیرارسال دوستم با همسرش و دختر دوازده ساله شان در داخل کشور با ماشین خود به سفری رفتند. متاسفانه همسرش دچار حادثه شد. دوستم در شهر غریب همسرش را به بیمارستان و اتاق عمل برد و چند روز بعد همسر باندپیچی شده اش را در صندلی جلو ماشین نشاند و دخترش هم در صندلی عقب نشست و خود فرمان را به دست گرفت که در به تهران برگردند. سر راه برای رفع حاجت و نظایر ایستاده بودند که ماموران به سراغشان آمدند. شما که با وضعیت اروپا هم آشنا یید لابد فکر می کنید مثل پلیس اروپا وقتی شرایط آن خانم و همسر باندپیچی شده شان را دیده اند ماموران آمده اند که بپرسند اگر کمکی از دست آنها بر می آید انجام دهند. اشتباه می کنید! آمده بودند که به حجاب دختر دوازده ساله دوستم گیر بدهند. کلی هم بد دهنی کرده بودند و اعصاب خردی راه انداخته بودند.
از این ماجرا ها در همین ده سال اخیر زیاد هست. از دهه شصت هم که آرمانشهر خیلی هاست که بهتر است چیزی نگویم. یک نمونه آن که بچه خواهر همسایه ما از ترس تذکر گشت ارشاد آن موقع (که نامی دیگر داشت) سقط شد.
پی نوشت: دوست عزیزی که مسیر روزانه اش علی الاصول باید از میدان ونک می گذشت راه خود را طولانی می کرد که از میدان ونک عبور نکند چون اونجا اغلب بساط ون های گشت ارشاد گسترده هست و این دوست من طاقت نداشت روزانه گریه و زاری و وحشت دختران را از گشت ارشاد ببیند. این هم ماجرای ۵-۶ پیش بود.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک
تویتر
گوگل