پاسخ به توهین هایی که به پرستاران در بخش نظرات کارزار شد

+0 به یه ن

کارزار حمایت از پرستاران بخش نظرات نیز دارد. امروز نظرات را نگاه کردم و دیدم اغلب نظرها، نه در جهت حمایت از پرستاران، بلکه در جهت کوبیدن و تحقیر پرستاران و زیر سئوال بردن کوشش های آنها برای احقاق حق آنهاست. فحاشی ها و توهین ها را در اغلب موارد باید نشنیده گرفت و پاسخ نداد. اما در این مورد توهین هایی که به پرستاران شده در واقع بد بیان کردن و بد تحلیل کردن یک سری واقعیت های انکار ناپذیر هست. از سوی دیگر چه من و شما بخواهیم این توهین ها را در سایت کارزار نادیده بگیریم چه پاسخ گوییم، چنین قضاوت های  منفی ای علیه پرستاران  در بین بسیاری از هموطنان وجود دارد. منتهی بیشتر آنها مودب تر از آنند که بر زبان آورند. برخی هم به زبان می آورند اما نمی نویسند.  اتفاقا خوب شد که یک عده در بخش نظرات آن قضاوت های منفی را صراحتا نوشتند. حال می توانیم به همه آنها بپردازیم و قضاوت ها را نقد نماییم.

توهین ها بر اساس چند واقعیت هستند: ۱) خستگی و خواب آلودگی پرستاران در سر کار، ۲) عدم اعتصاب سایر اقشار تحصیلکرده که حقوق ناچیز دارند، ۳) تمایل بسیاری از پرستاران به پزشک بودن به جای پرستار بودن، ۴) تمایل پرستاران زن به ازدواج با پزشکان مرد، ۵) علاقه پرستاران به آرایش.

اینها واقعیاتی هستند که غیرقابل انکارند. اما دستاویز قرار دادن آنها برای تحقیر پرستاران و زیر سئوال بردن اهمیت این قشر زحمتکش و مطالباتشان، ریشه در  جامعه توسعه نیافته مردسالار ما دارد که تمایلات ضد زن و ضد تشکل های مدنی دارد. در نوشته های بعدی ام یک به یک  ۵ مورد بالا را بیشتر می شکافم و  نشان می دهم نه تنها نباید دستاویز تحقیر پرستاران باشند بلکه هرکدام از آنها نشان می دهد  مطالبات پرستاران باید در صدر اولویت ها قرار گیرند.

 

۱) خستگی و خواب آلودگی پرستاران طبعا از طولانی بودن شیفت های آنها نشات می گیرد. مسئولان باید پرستاران بیشتری استخدام کنند و با بالا بردن حقوق پرستاران از تغییر شغل آنها جلوگیری کنند تا شیفت های طولانی به پرستاران کشور تحمیل نشود.

۲ّ) اعتصاباتی نظیر آن چه که پرستاران یا معلمان ترتیب می دهند نشان از تشکل یافتگی و آگاهی صنفی و قابلیت کار گروهی این دو قشر دارد.   این که سایر اقشار تحصیلکرده که حقوق ناچیز دارند دست به چنین اعتراضاتی نمی زنند دلیل بر نجابت آنها نمی شود. نشانه آن هست که فرهنگ کارگروهی و مطالبه گری صنفی ندارند. اغلب چنان گرفتار تکروی ها و زیرآب زنی ها  و کیش شخصیت و سایر صفات منفی هستند که نتوانسته اند چنین تشکل یافته اعتراض کنند. به جای آن  در پستوی خانه یا در گوشه فضای مجازی غرولند می کنند و  ناله سر می دهند. شجاعت اخلاقی دو قشر معلم و پرستار در شکل دادن اعتراضاتی که انواع و اقسام تبعات خطرناک برایشان در پی دارد ستودنی است.

اگر من نوعی- با این که پرستار نیستم- به طور ویژه اعتراضات پرستاران را دنبال می کنم و از آنها حمایت می نمایم به آن دلیل هست که نیک آگاهم که اگر پرستاران شغل خود را در ایران ترک کنند نظام سلامت در ایران نابود می شود و دود آن به چشم شهروند عادی چون من می رود که- در هر صورت- روزی سرو کارم به بیمارستان خواهد افتاد.

۳) درسته که بسیاری از پرستاران به هنگام کنکور تمایل داشتند که به جای پرستاری پزشکی قبول شوند. اما علی الاصول این موضوعی مربوط به ۱۸ سالگی است. اگر پزشک و پرستار هرکدام بر اساس خدمتی که به جامعه می کنند منزلت داشته باشند این موضوع در سن  ۳۰سالگی به بالا نباید دغدغه باشد. اگر  دغدغه بماند (که متاسفانه باقی می ماند)، از اختلاف حقوق نامتناسب بین پزشک و پرستار ناشی می شود. البته حقوق و درآمد پزشک باید از پرستار بالاتر باشد اما نه این قدر. و  

مهمتر این که مینیمم حقوق پرستار باید مکفی باشد.  احیانا اگر دکتری اسم در کرد و ثروت افسانه ای به هم زد اشکالی ندارد. ما که بخیل نیستیم! ولی حقوق مینیمم پرستار باید کفاف مخارج را بدهد. مهم این هست. اگر چنین باشد دیگه حسرت پزشک شدن برای قشر پرستار در سن بالای سی سالگی، خیلی موضوعیت نخواهد داشت. مگر در مورد تک و توک افرادی که ضعف شخصیت دارند.

۴) طبیعی است که خانم های  پرستارمجرد تمایل به ازدواج با آقایان دکتر مجرد داشته باشند. به هزار و یک دلیل که شما خود بهتر می دانید یک پزشک مرد برای یک پرستار زن می تواند جذابیت داشته باشد. در جامعه امروز ما که دیگه نه تنها «نخ دادن» در این موارد منفی تلقی نمی شود بلکه حتی خواستگاری دختر از پسر هم در جامعه ما- حتی در بین قشر محافظه کارتر جامعه ما- پذیرفته شده است. آنان که این موضوع را دستاویز تحقیر پرستاران و سپس انکار حقوق آنها می کنند در فضای ذهنی پنجاه سال پیش می زیند. از نظرشان پرستار زن هست و پزشک مرد و اولی در پی «تور کردن» دومی است. حال آن که الان درصد بزرگی از پزشکان (نزدیک ۵۰ درصد) خود زن هستند و ۲۵ در صد پرستاران هم مرد هستند.

اگر هم احیانا رابطه خارج از قاعده و غیراخلاقی ای بین پرستار زن و پزشک مرد صورت بگیرد، ده ها برابر پرستار پزشک مقصر است. در مناسبت قدرت پزشک مرد هست که دست بالا را دارد نه پرستار زن. کسی که در مناسبات قدرت دست بالا را دارد طبعا مسئولیت بیشتری هم دارد. چه معنا دارد که پرستاری را که از هر نظر قدرت کمتری دارد  مقصر می دانید و پزشکی را که دست بالا را دارد قربانی؟! آیا زمان این قضاوت های دوره مردسالاری به سر نرسیده!؟

۵) محیط بیمارستان به علت حضور پررنگ بیماری و مرگ، چنان هست که هرکسی در آن دنبال وسیله ای می گردد که روحیه خود و دیگران را به زور هم که شده، بهبود بخشد. قبلا هم در این باره نوشته ام. این که همراه مریض برای غذای بیمارستان اون طوری سر ودست می شکند و بالا پایین می پرد نه از ندید-بدید بودن و گدا-گشنگی او، بلکه از تمایل او برای اندکی شادی و امید در محیط حزن انگیز بیمارستان هست. آرایش کردن یکی از راه هایی هست که خانم ها در زمانی که در شرایط سختی قراردارند و به لحاظ روحی کم می آورند روحیه خود را حفظ کنند. اگر می بینید پرستاران در پی آرایش هستند در درجه اول برای حفظ روحیه خودشان هست و در درجات بعدی برای دیگران.  معجزه ای که آرایش-به خصوص ماتیک قرمز روشن- روی روحیه بیمار می کند وصف ناپذیر هست. خودم شاهد بودم که کودکی ۲۰ ماهه که به علت بیماری هشیاری و تعادل خود را ازدست داده بود به شوق  ماتیک قرمز همراهش بلند شد و ایستاد و چند قدم برداشت و چهره اش دوباره به لبخند نشست!  مردان خودشیفته گمان می برند زنان برای جلب توجه آنان آرایش می کنند. حال آن که زنان بیشتر برای دلشان خود آرایش می کنند. اثرات مثبت بر روحیه بیماران -اتفاقا برای روحیه کودکان بیمار- چنان زیاد هست که پرستاران به تجربه دریافته اند باید به ظاهر خود برسند. بر اساس این که پرستاران آرایش می کنند آنها را ناشایست برای حقوق مکفی ندانید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]