دوشنبه 18 اسفند 1399
+0 به یه ن
فیس بوک تویتر گوگل
روزهای آخر سال برای کارآفرینانی که باید با ماموران مالیاتی سر وکله بزنند روزهای سختی است. به خصوص مهندسان صاحب شرکت سخت تحت فشار قرار می گیرند.
به خصوص اگر اهل پارتی بازی و رشوه و.... نباشند!
در این سال ها که رکود اقتصادی بیداد می کنه، صاحبان شرکت هایی که حس مسئولیت پذیری در مقابل کارمندان و کارگران شرکت دارند، برای این که چراغ شرکت روشن بماند، مجبور شده اند که زیر قیمت قرارداد پروژه ببندند. اما این حرف ها به گوش داروغه ناتینگهام نمی ره و می خواد مالیاتی در خور بودجه واقعی (منظور بودجه ای که می بایست می بود اما نیست) ببنده!
ما که کارمندیم از این سختی ها و مشکلات بی خبریم. سرماه حقوقمان را دریافت می کنیم و در اسفند ماه علاوه بر آن عیدی هم می گیریم و خوشحال می شویم. خبر نداریم چه بر کار آفرینان در این روزهای آخر سال می گذره.
شما شرکت مهندسی مالیات دهنده ایرانی را با مالیات دهنده کشورهای شمال اروپا مقایسه نکنید. اونجا با طیب خاطر مالیات می دهند چون که به ازای آن می بینند که جامعه خدمات درخور می گیره. ثانیا اونجا کسی نورچشمی نیست! به عدالت همه مالیات می دهند. حتی خاندان های سلطنتی هم باید مثل سایر شهروندان مالیات دهند. فسادی چندانی هم نه در گرفتن مالیات هست نه در خرج آن.
شما حتی شرکت مالیات دهنده ایرانی را با مشابه خود در ترکیه یا هند هم مقایسه نکنید. اونجا سیاست حکومت اینه که راه را برای پیشرفت شرکت های مهندسی اش باز کنه. حتی اگر اردوغان در خارج از مرزهایش ماجراجویی می کنه یک هدفش هم اینه که راه باز بکنه تا شرکت های مهندس ترکیه در اون کشورها برنده مناقصات بشوند.
در کشور ماست که اکثر سیاست های داخلی و خارجی کلان در جهت چوب لای چرخ شرکت ها گذاشتن هستند!
به هر حال مالیات را باید داد. اگر روز و روزگاری این کشور خوب اداره شود نیاز به گرفتن مالیات خواهد داشت. اصلا خوب نیست که بگیم چون کار بهمان قشر مفیده باید از مالیات معاف بشه! اتفاقا باید بکوشیم تا اون اقشاری که الان برای خودشان امتیاز ویژه قایل شده اند و مالیات نمی پردازند مجبور شوند که مثل بقیه مالیات دهند.
امتیازات ویژه نظیر مالیات ندادن زیر زبان هر قشری مزه کنه ، بعدا دردسر درست می کنه.
حرفی که من می زنم بیشتر در حد انسانی است. اگر عضو خانواده، یا دوست و آشنای شما یا رئیس شما کارآفرین هست بدانید که این روزها سخت تحت فشار هست. اگر عصبی می شود درکش کنیم. سعی کنیم او را تقویت روحی کنیم و توقعی بیش از توانش نداشته باشیم.
در سال های اخیر زیاد شنیدیم که فلان آقای مهندس صاحب شرکت ٤٠ یا ٥٠ ساله یهو سکته کرد مرد! بعدش هم مردم با تعجب می گویند این که سیگار نمی کشید، این که ورزشکار بود.....
خبر ندارند چه فشار عصبی که روی این قشر هست! یکی از طبقه فقیر دغدغه سیر کردن شکم یک سر عائله را دارد. یک صاحب شرکت دغدغه سیرکردن شکم ده ها عائله کارگران و کارمندانش را! اون هم در این وضعیت اقتصادی!
🍀@minjigh
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل