جمعه 4 آذر 1401
+0 به یه ن
فیس بوک تویتر گوگل
یکی از معضلات حاد و جدی در حوزه زنان، ازدواج زودهنگام دختران (زیر در ۱۵ سال) هست. این معضل در برخی از روستاهای ایران -از جمله چند روستا در آذربایجان شرقی - وجود داره.
حتی در برخی مناطق ازدواج زیر ۱۲ سال که در مرز پدوفیلی قرار می گیره هم رایج هست.
این یک معضل هست چون که آمار نشان می ده که دخترانی که در این سن های پایین ازدواج می کنند آسیب می بینند. راه ریشه کنی آن هم قطعا اصلاحات تدریجی هست نه کار رادیکال و بگیر و ببند پدرانی که دختران را زود شوهر می دهند یا کتک زدن داماد هایی که عروس خردسال دارند. (چنین رفتار های قهری اثر معکوس خواهد داشت. اگر هم این معضل را حل کند ده تا معضل دیگر به بار می آورد.)
حال فرض کنید خانم دکتری یا مددکاری یا فعال مدنی ای هدف خود را می گذارد بر این که در روستاهای فلان استان این امر را ریشه کن کند. مطالب آموزشی آماده می کند. با مادران صحبت می کند. با پدران صحبت می کند. باپسران جوان صحبت می کند. با معلم ده صحبت می کند که با مردم ده سخن بگوید. برای این که اعتماد مردم ده را جلب کند مانند آنها لیاس می پوشد. در وقت برداشت خرمن به کمکشان می شتابد که دوستی شکل گیرد. وقتی یکی شان بیمار می شود از او در شهر پذیرایی می کند.
در مواردی که فقر عامل این تصمیم هست کمک مالی جمع می کند تا مانع شود. این طوری ماه ها به تدریج می کوشد که اهالی روستا را مجاب کند که دست از زود شوهر دادن دخترانشان بردارند. ناگهان می فهمد که حکومت می خواهد سن ازدواج را پایین بیاورد و برای تشویق به ازدواج زودهنگام فلان وام را اختصاص داده. در صدا و سیما هم روزانه چند ساعت برای عادی نشان دادن ازدواج زودهنگام و برشماردن مزایای آن برنامه پخش می کند. به این ترتیب هر چه او «به تدریج» رشته بود و اصلاح کرده بود سیستم خراب می کند و از بین می برد.
اول باید سیستم خرابکار به طور اساسی تحول پیدا کنه و درست بشه بعد اصلاحات تدریجی اثرگذار خواهند بود. وقتی سیستم معیوب هست اصلاحات تدریجی فقط عمر فعالان سختکوش و بی ریا را تلف می کنه و بر روحشان سوهان می زنه.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل