ما و دنیای کودکانه و نوجوانانه

+0 به یه ن

با دنیای دهه نودی ها مستقیم در ارتباطم اما دنیای دهه هشتادی را تنها از طریق مادرانشان که دوستان و همکلاسی های قدیم خودم هستند می شناسم. در دوره بلوغ -چه دختر و چه پسر- یک مقدار پرخاشگر و یا منزوی شده بودند که البته مادرانشان با درایت و با مشاوره گرفتن از مشاور روانشناسی آن دوران را رد کرد. اما به جز از آن دوران محدود کلکسیون استعدادند، آزاداندیشند، زیر بار حرف زور نمی روند، شجاعند. با کسانی که درکشان کند و انگشت توی چشم شان نکند و به زور نخواهد سبک مورد نظر آنها را برگیرد مودب هستند. اهل این که در ظاهر به بزرگتر «بله بله» بگویند و پشت سر مسخره شان کنند (چنان که بین دهه پنجاهی ها و دهه شصتی ها مرسوم بود) نیستند.
فکرش را که می کنم می بینم تا به حال هیچ کدام از دوستانم فرزندانشان را مجبور نکرده اند که بیایند به من یا دوست دیگری سلام دهند. چیزی که در نسل های قبل خیلی مرسوم بود! در نتیجه در عالم خودشان هستند و کاری به کار من ندارند که بخواهند پشت سر هم مرا مسخره کنند یا فحش دهند.  درنتیجه به آنها اعتماد دارم و فکر نمی کنم روزی از پشت خنجر بزنند.
با دهه نودی ها اون قدر ایاق هستم که خودشان از روی علاقه می آیند با من صحبت می کنند. مادرانشان مجبورشان نمی کنند که بیایند سلام دهند.


صد البته با  این ویژگی های مثبت که من از آنها نام می برم اگر در جمعی قرار گیرند که درکشان نمی کند (یا اصلا نمی خواهد درکشان کند) تبدیل به عصیان هایی تلخ خواهد شد.

------
چند روز پیش یک خانم متولد اوایل دهه چهل که تحصیلات خیلی بالا دارد و در زمان خود زن پیشرویی به حساب می آمد  (در دهه هفتاد هر کسی وسط حرف بچه  خردسالش می پرید با چشم غره او مواجه می شد) داشت بایک  بچه دهه نودی صحبت می کرد و می گفت بیا به من بوس بده. وقتی دید که بچه او را حساب نمی کند و به او بوس نمی دهد برگشت گفت که خواهر نوزادش را بیشتر دوست دارد چون که به او بوس می دهد! این دفعه دخترک با تعجب نگاهش کرد (لابد در دلش گفت «آخه زن گنده! این چه حرفی است که می زنی!؟») و بعد هم راهش را کشید و رفت. لابد آن خانم خواهد رفت و پشت سر ان دختر بچه خواهد گفت خیلی لوس شده. (شنیده بودم که پشت سر دختربچه دیگری این را گفته بود!)
ما دهه پنجاهی ها با بچه ها این طور رفتار نمی کنیم. به نظر ما بچه ها عروسک های عمومی نیستند بلکه انسان هایی هستند که اختیار بدن خود را دارند. کسی حق ندارد آنها را تحت فشار بگذارد که به کسی بوس دهند یا حتی صحبت کنند. به حریم خصوصی بچه ها ارزش می گذاریم. اگر دوست نداشتند با من صحبت کنند موی دماغشان نمی شویم. به طریق اولی برای تحت فشار گذاشتن آنها از تحریک حس حسادت شان سو استفاده نمی کنیم و با مقایسه بی معنی با خواهر یا برادر کوچکتر روح و روانشان را نمی ازاریم (بعدش هم قضاوتشان نمی کنیم و انگ نمی زنیم که به خواهر یا برادر کوچکش  حسودی کرد!) برای همین ملاحظات هست که ما را دوست دارند.

چند سال پیش مد شد ه بود که در فضای مجازی مرتب از خوبی های خارجی ها می گفتندو با مردم ایران مقایسه می کردند و خوبی های آنها را بر سر مردم ایران می کوبیدند. صد البته یک مقدار زیادش اغراق بود. اما اون خوبی هایی که به مردم خارج نسبت می دادند در نسل های آینده ایرانی  (دهه هشتادی به بعد) می یابیم چون که از کودکی با آنها درست رفتار شده. حرمت نفس شان کمتر لگد مال شده.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]