(تکرار نوشته 1388 از وبلاگ منجوق)
برخی می گویند چرا وقتی آن چه که در پی آنیم مفهومی است سازگار با فرهنگمان
(اما البته مطابق به نیاز های روز) چرا باید از نام وارداتی و حساسیت
برانگیز "فمینیزم" استفاده کرد.
در واقع هم برخی از فعالین این عرصه از
به کار بردن لفظ "فمینیست" ابا دارند. در حالی که عده دیگر این نام را
برگرفته اند چون می خواهند بر پیوند خود با زنان عدالت جوی دنیا تا کید
کنند. به واقع هم اگر شما فعالیت های زنان دنیا را بیابید مشترکات زیادی
خواهید یافت. همه جا پیوند نزدیکی بین فعالین محیط زیست و فعالین فمینیست
وجود دارد. همه جا پیروان حقوق اقوام با پیروان حقوق زنان با هم تعامل
نزدیک دارند. دفاع از حقوق کودکان دغدغه همه آنهاست....
جنبش زنان دنیا
نتایج و دستاوردهای بزرگی داشته اند-چه در عرصه اجتماع و چه در عرصه
آکادمیک. آن دسته از فعالین امور زنان که خود را فمینیست می نامند رویکرد
جهانی دارند. می خواهند از دستاوردهای آکادمیک سایر ملل استفاده ببرند.
همان طوری که ما فیزیکپیشگان خود را بی نیاز از تلاش های آکادمیک دیگر
کشورها نمی دانیم ایشان هم می خواهند در جریان مطالعات دیگر ملل باشند.
به
علاوه, این دسته که نگرش جهانی دارند, درد زنان دیگر نقاط جهان را نیز درد
خود می دانند و از آن غافل نیستند. اگر کار ی از دستشان برآید دریغ نمی
کنند.
در این دنیا که روز به روز ارتباطات بیشتر می شود این رویکرد جهانی توجیه پذیر تر است.
جهانی شدن جنبش زنان همدلی بین ملیت ها به وجود می آورد و به انسان ها را به ایده آل صلح جهانی نزدیک ترمی کند.
"واژه
ها"تهی از معنی نیستند. وقتی یک فعال اجتماعی واژه "فمینیست" را برای خود
بر می گزیند و علی رغم تمام هزینه ها بر استفاده از آن پا می فشارد؛ منظوری
دارد.
رویکرد جهانی داشتن با احترام به سنن و باور های جامعه ایران
در تضاد نیست. اگر من نتایج lhc را بخوانم و یا مقاله همکار ی آمریکایی را
مطالعه کنم, آیا کاری خلاف عرق ملی انجام داده ام؟! مسلما نه!
فمینیست ها هم چنین نگرشی در مورد تعامل خود با فمینیست های دیگر کشورها دارند.
حتما
در مورد پدیده شوم خود سوزی زنان در ایلام و دیگر شهرهای غربی کشور شنیده اید.
اگر یک مجله زرد می خواست چنین واقعه ای را پوشش دهد, آن را به دعوای دو تا
زن با هم تقلیل می داد. یکی از زن ها می شد مظهر فداکاری , دیگری مظهر
حسادت و مردی هم در این میان بود که مظهر عقلانیت و حکمت بود! داستان را با
آب و تاب تعریف می کردند, اشک خواننده را در می آوردند و آخر سر با دو تا
نصیحت کلیشه ای اخلاقی سر وته قضیه را هم می آوردند تا خواننده کاملا باور
کند که اگر به نصایح اخلاقی کلیشه ای نویسنده مجله زرد گوش بسپاریم "زندگی
شیرین می شود!"
واقعیت پیچیده تر آن است که در مجله زرد تصویر می شود.
بررسی
این پدیده شوم در حوزه علم مطالعات زنان می گنجد.به طور سیستماتیک تاثیرات
جنگ، وضعیت اقتصادی و بیکاری، سنت ها ی محلی وغیره بررسی می شود و راهکاری
ارائه می شود.
این تصور که ما ایرانیان از دیگرمردم دنیا بسیار
متفاوتیم تصوری نادرست است. در پنجاه سال اخیر در دنیا جنگ های بسیاری
اتفاق افتاده و .... به احتمال زیاد جاهایی در دنیا وجود دارند که پدیده
هایی مانند آن چه که در ایلام رخ می دهد رواج دارند. می توان از تجارب آنان
برای رفع معضل بهره برد. تجارب ایرانی ها هم مدون می شود ودر صورت لزوم در
گوشه دیگری از دنیا مورد استفاده قرار می گیرد. ملاحظه می کنید ما مردم
جهان به دستاوردهای همدیگر نیازمندیم.
جواب معضلی چون پدیده شوم
خودسوزی زنان در سنت ما نیست. در کجای تاریخ ما شهری آن گونه مورد اصابت
بمب و موشک قرار گرفته که نتایج مشابهی حاصل شده باشد. این پدیده عارضه
ناخواسته مدرنیته است و با روش های مدرن باید درمان شود. در قدیم آن قدر
مرگ و میر زنان در موقع زایمان چنان بالا بوده که فرصتی برای مطالعه در
مورد افسردگی زنان که معضل جوامع شهری امروزین ایران است پیدا نمی شده.
جواب در سنت نیست اما شاید از تجارب دیگر ملت ها جوابی به دست آمده باشد.
این مثال را آوردم تا تشریح کنم چرا می گویم مطالعات زنان یک رشته جهانی است .
تا
وقتی مجله زنان بسته نشده بود، به طور سیستماتیک در این مورد این معضل کار
می کرد. می دانید که در منطقه ایلام اکثر خانواده ها به خانواده شهید
هستند. اما آنان که ادعایشان می شود کاری برای رفع معضلات آنان نمی کنند.
فمینیست ها بودند که می رفتند و سعی می کردند چاره ای بیاندیشند. به اندازه
کافی امکانات در دستشان نبود که مشکلات را رفع کنند اما هر کاری از دستشان
بر می آمد کردند.
خواندن این مقالات باعث شد که من خود خرج عمل
جراحی پلاستیک یک تازه عروس دچار سوختگی را بدهم. این راه حل ریشه ای نیست
اما بهتر از هیچ است. بهتر از آن است که آنان که ادعایشان گوش فلک را کر
کرده می کنند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل