+0 به یه ن
قبل از انقلاب در بین روشنفکران ایرانی اصطلاحی رایج بود به نام «عروسک فرنگی». زنان آلا مد را به منظور تحقیر عروسک فرنگی می خواندند. حجم قابل توجهی از نوشته ها و سخنانشان حول و حوش کوبیدن عروسک فرنگی بود. فکر نکنم بیش از یک در صد جمعیت جامعه آن زمان ایران -جامعه ای که بیش از نیمی از آن روستا نشین یا عشایر یا حاشیه نشین شهری بودند- چنین تیپ زنانی بودند و با توجه به سرشت مردسالارانه جامعه به گمانم نفوذ اجتماعی و قدرت این زنان در جامعه حتی از آن یک درصد هم کمتر باید بوده باشد. با این حال «عروسک فرنگی» جزو پرسوناژ های خیلی پرارجاع در ذهنیت روشنفکران ایرانی و جزو آماج اصلی حملات کلامی و نوشتاری آنها بود.
به نظرم روانشناسان بررسی کنند ببینند علت آن که «عروسک فرنگی» این همه در ذهن روشنفکران آن زمان جولان می داد چه بود؟! روانشناسان بیایند برایمان تحلیل کنیم ببینیم این همه obsession ریشه در کدام کمبود داشت؟
انقلاب که شد گروهی از زنان در برابر تندروهای مذهبی شعار سر دادند «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم.» روشنفکران وقت که از کوبیده شدن دشمن دیرینه یعنی «عروسک فرنگی» بدشان نمی آمد نه تنها در کنار این زنان نایستادند بلکه گاهی هم جلوی آنها ایستادند. نتیجه آن شد که زور طرفداران حقوق زنان نچربید. قوانینی تصویب شد مخالف فرهنگ جامعه و واقعیت های روز. این قوانین -برعکس ظاهرشان- مردسالارانه هم نبودند.باعث نشدند که برادرها و شوهرهای ما به نان و نوایی برسند و زندگی بهتری داشته باشند! نتیجه این قوانین مردسالاری نشد. نتیجه «بیشعورسالاری» شد. چون قوانین متناسب با واقعیات زندگی مردم نبود باعث شد دریده ها و بیشعورها از آن نفع ببرند. مرد و زن نجیب هر دو مظلوم واقع شدند.
الان هم باز وقتی از حقوق زنان صحبت می شود عده ای فوری زنان پرخرج و آلامد را پیش می کشند و می گویند دشمن ما مردها نیستند بلکه این قبیل زنان هستند.
اولا فمینیست های شاخص ایران هم هرگز نگفته اند دشمن شان مرد ها هستند. مثلا خانم شهلا لاهیجی یا خانم تهمینه میلانی یا .... حتی بیش از زنان سنتی هوای شوهرشان را داشته اند.
فمینیست ها گقته اند قوانین ضد زن و عادات و هنجارهای مروج نابرابری دشمن شان هستند نه مردها.
اما درمورد زنان آلامد و پرخرج ، چند نکته می خواهم بگویم.
متاسفانه یک سری بیماری روانی در دنیای مدرن به وجود آمده که در آن برخی کنترلی بر خرج کردن و خرید ندارند.
اصطلاحا گفته می شود shopaholic هستند. برخی هم وسواس عمل جراحی زیبایی پیدا کرده اند. با این بیماری ها مانند هر بیماری دیگر به طور تخصصی باید برخورد کرد. مسایلی نیستند که یک ایدئولوگ بیاید برایش نسخه بپیچد.اگر میل به خرید یا میل به جراحی زیبایی یا نظایر آن قدر زیاد شد که باعث اختلال در زندگی خانوادگی و حرفه ای شد یاید به روانشناس مراجعه کرد.
هرچند این بیماری ها مختص زنان نیست اما بین زنان رایج تر هست.
من و شما هم نمی توانیم با «پیف پیف» کردن به این زنان مسئله را حل کنیم. مثل هر بیماری روانی دیگری نیاز به مراجعه به متخصص دارد.
لطفا فوری بُل نگیرید و به این نتیجه نرسید که قدیم ها که این قبیل بیماری ها نبود بهتر بود. درسته که این بیماری نبود به جایش صد تا بیماری روحی دیگر و شایع تر بود. مثلا خیلی از زنان قدیم سر وسواس آب کشیدن و پاک و نجس کردن هم روزگار خود را سیاه می کردند هم روزگار شوهر و بچه هایشان را جهنم می ساختند. (چند وقت پیش یک مقاله ای در روزنامه خراسان چاپ شد که در آن فلان هنرپیشه هالیوود را بر سر زنان به قول خودش پر فیس و افاده ایرانی می کوبید که او پوشک بچه اش را عوض می کند. راستش من ندیدم زنان آلامد امروزی ایران پوشک بچه شان را عوض نکنند. اما شنیده ام که در نسل های گذشته زنان وسواسی ای بودند که کهنه بچه خودشان را عوض نمی کردند و عوض کردن آن را گردن این و آن می انداختند.) یا مثلا در گذشته زنان زیادی از جن و...... می ترسیدند و تنها در اتاق نمی ماندند و مشکلاتی برای خانواده به وجود می آوردند. این مصیبت ها کمتر شده.
دومین نکته این که کسانی که در کار فرهنگی هستند باید مراقب باشند معیار زیبایی را زیبایی اروپایی نشان ندهند. والا جوان های ایرانی نسبت به قیافه خود حس بدی پیدا می کنند و دنبال آن می روند که آن را عوض کنند. این کار آسیب های فراوان به دنبال دارد. قبلا بارها گفته ام که تشکیلات به اصطلاح فرهنگی حکومت -علی رغم همه «مرگ بر» گفتن هایش در ذهن مردم زورچپان کرده که زیبایی یعنی مثل اروپایی ها پوست سفید و چشمان رنگی داشتن. حتی وقتی می خواهد چادر را به عنوان حجاب برتر تبلیغ کند زنی به قیافه اروپایی را بر می گزیند. به جای چادر بیشتر برای قیافه اروپایی تبلیغ می کند.
دیروز داشتم مجموعه نقاشی های استاد کاتوزیان و هنرجویانش را نگاه می کردم. دیدم به چه زیبایی چهره ایرانی از اقوام مختلف را به تصویر کشیده. چرا از این پتانسیل ها استفاده لازم نمی شود!؟
و اما آخرین نکته. مردم معمولا وقتی می بینند من اهل مصرفگرایی و مرکز خرید گردی نیستم خیال می کنند می توانند مرا علیه همجنسانم که اهل گردش در مراکز خرید هستند تحریک کنند.
من نمی خواهم حرفی بزنم که جوابش «به تو چه ؟» باشد. برای همین هیچ وقت به زنان دور وبر که اهل خرید و ست کردن و .... هستند ایراد و خرده ای نمی گیرم. اصلا حق ندارم که چنین کنم. اگر آنها از این کار لذت می برند چرا این کار ها را نکنند؟! جزو آزادی های مشروع و قانونی آنهاست. من که باشم که بخواهم با نیش و طعنه این دلخوشی را به کامشان تلخ کنم؟! من خودم اهلش نیستم چون طرفدار محیط زیستم و به این علت مصرفگرایی را درست نمی دانم. اما حق ندارم به کسی به علت خرید ایراد بگیرم. به جای این که به زن همسایه به خاطر مرکز خرید رفتم ایراد بگیرم، به سیاست های کلان غلط در مدیریت آب و معادن که منجر به آلودگی محیط زیست می شود ایراد می گیرم. اون قدر کوچک و خرد نیستم که با ایراد گرفتن به نوعروسی که از خوانچه جدیدش ذوق کرده حس خود برتربینی انتلکچوال بیابم. آن قدر جرئت دارم که به جای آن نو عروس به مدیران آبی کشور ایراد بگیرم.
نکته آخر آن که برخی از زن ها از روی دلسوزی به مردها یا خودشیرینی برای آنها، به زنان دیگر که به زعم آنها زیاد خرج می کنند گیر می دهند. اگر این خرج کردن واقعا خارج از کنترل باشد و به اقتصاد یا آرامش خانواده ضربه مهلک زند طبعا باید با مراجعه به روانشناس حل شود. اما در بیشتر موارد چنین نیست. در بیشتر موارد در چارچوب امکانات خانواده ولخرجی صورت می گیرد. نکته ای که می خواهم عرض کنم شما برای دفاع از حقوق مردان کاسه داغ تر از آش نشوید. اولا که خیلی از خانم ها دستشان توی جیب خودشان هست و هر چه خرج می کنند از محل درآمد و یا ارثیه خودشان هست. ثانیا واقعیت این هست که اکثر آقایان (در واقع همه آنها که شخصیت نرمالی دارند) از این که برای زن و بچه شان خرج کنند لذت هم می برند. این حتی شامل بسیاری از آقایان که در سایر موارد شاید کمی خسیس هم باشند می شود. خود را در قامت سلطان سلیمانی می بینند که برای خرم سلطانش دارد اعیانیت شاهانه به خرج می دهد و کیسه را شل می کند. شما به بهانه دفاع از حقوق آقایان، این لذت را از ایشان نگیرید. این هم یک زرنگی زنانه هست که می بینند همسرشان یا پدرشان تا چه حد و تحت چه شرایطی از این که برایشان خرج کند لذت می برد بعد دقیقا همان اندازه (و نه بیشتر) خرج می کنند. دانستن این هم یک هنری است که برخی زنان دارند و این طوری خودشان را عزیز می کنند. ناز شستشان!
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک
تویتر
گوگل
آردینی اوخو