+0 به یه ن
شاید بگویید چرا این قدر در مورد گرایش خانمها به عرفان های آبدوغ خیاری می نویسم و داغون شدن وضع برخی از خانواده ها را تقصیر زن خانواده که "معنوی" شده می اندازم. مگر مرد بی تقصیر است؟!
من کمتر دیده ام پدرها بروند سراغ عرفان های آبدوغ خیاری.
دانشجوها-اعم بر دختر وپسر- زیاد سراغ این مهملات می روند و به احساس خود عارف بینی می رسند. من در این باره و نقش مخرب معنوی شدن درزمان دانشجویی زیاد نوشته ام. اما فعلا بحثم سر خانواده است.
من نشنیده ام یک مرد خانواده برود سراغ عرفان های آبدوغ خیاری.
مردهای خانواده های داغون معمولا به نوع دیگر گند می زنند به زندگی شان. می روند سراغ زنبارگی و مواد مخدر و الکل و قمار و این چیزها.
خانم می ره سراغ معنویت، آقا می ره سراغ این چیزها. همدیگر را تشدید می کنند عیاشی مرد باعث می شه زن دنبال مسکنی در معنویت آبدوغ خیاری بگرده. هپروتی بودن زن مرد را بیشتر به سمت خوشگذرانی خارج از خانواده سوق می ده. با هم دیگر گند می زنند توی زندگی.
علت این که روی معنویت ونقش خانمها تاکید کردم این بود که احتمال این که تذکرم در این باره باعث تاملی شود بیشتر دانستم. در مردها که مطمئنم که این حرف ها اثری ندارد!
سه نکته برای جلوگیری از هم پاشیدن خانواده به نظرم می رسد که می گویم. خواهید گفت مگر تو متخصصی که نظر می دهی؟! جوابم این هست که متخصص نیستم اما شما با عقل و مشاهدات خود بسنجید ببینید خوب می گم یا بد می گم.
این را هم اضافه می کنم که من این سه مورد را از خانواده هایی الهام گرفته ام که مرد خانواده در آنها مهندسی صاحب شرکت موفق بوده است. الان وضع اقتصاد کشور نابسامان هست. در نتیجه وضع اغلب شرکت های مهندسی هم راکد هست. اما در مقاطعی که سرمایه گذاری روی پروژ ه های مهندسی خوب می شد مهندسان کشور در آمد خیلی خوبی می توانستند داشته باشند. با این حال، "استریوتایپ تا شلوار آقا دو تا شد..." در موردشان زیاد صدق نمی کند.
آقایان مهندس اغلب در زمان کثرت و فراوانی هم به خانواده وفادار ماندند و عموما رسوایی قابل توجهی بار نیاوردند.
برای همین نمونه خوبی برای تامل و آموختن هستند.
حالا سه موردی که به ذهنم رسید می نویسم:
١- معمولا صاحبان شرکت ها با چک های کلان طلب هایشان را وصول می کنند. برعکس برخی مشاغل یک صندوق ندارند که هر روز پر شود. به جای آن چند ماه یک بار یک وصول کلان دارند.
اگر آدم صندوقی داشته باشد که هر روز پر شود و همه روز دخلش بیشتراز خرجش شود وسوسه می شود که امروز برویم و......
اضافه دخل بر خرج روزانه آن قدر نیست که با آن ملک بخرند اما به قدر کافی هست که با حوریان زمینی بگذرانند....
اما دست مهندس به یک باره پول زیادی می آید. آن قدر زیاد که حیفش می آید اون طوری تلف کند. فکرش به جای این که با این پول اضافه به کدام سیم آخر بزنم این می شود که این پول را چه جوری سرمایه گذاری کنم..... همین دغدغه اقتصادی آن قدر مشغله فکری بزرگی است که وقتی برای اون جور کارها نمی ماند.
نتیجه: اگر دخلی بیش از خرج داریم فوری برای سرمایه گذاری یا یک تفریح خانوادگی برنامه ریزی کنیم.
٢-مهندس ها حرف زیادی نمی زنند. حتی اگر شیطنتی هم کرده باشند نمی آیند در جمع در باره اش لافی بزنند. در نتیجه کمتر رسوایی ها رو می شود. از آن مهمتر این که همکاران دیگر کمتر تشویق به کثافتکاری می شوند. جمع هایی الان در کشور ما هستند که چنان در مورد فتوحات عیاشی در آن لاف می زنند که فرد پایبند خانواده کم کم چنین حس می کند مبادا من ایرادی دارم که مثل بقیه دنبال "فتوحات" نیستم؟!
نتیجه: از جمع هایی که از قبیل لاف ها می زنند حذر کنیم. در این جمع ها، آدم یواش یواش آلوده می شه.
٣-مهندسان قدیم اغلب در کارهای فنی هنری مثل نجاری نقاشی یا..... دستی داشتند. در جمع های دوستانه خودهم اغلب صحبت همین هنرها بود. مشغله شان این جور کارها بود نه....
نتیجه: مشغولیت های سالم همسرمان را نظیر کارهای هنری یا ورزشی را تشویق کنیم. این مشغله ها ضامن سلامت اخلاقی و دوام خانواده ماست. با کسانی معاشرت کنیم که صحبت شان حول این قبیل هنرها و مشغله ها می چرخد.
🍀@minjigh
از قدیم مردهای زیادی به خانواده خیانت می کردند. گویا در آمریکا ٤٠ درصد مردها به خانواده خیانت می کنند. فکر نکنم در ایران آمار تا این اندازه بالا باشد.
در برخی صنف ها-احتمالا همین قدر بالاست. اما برخى دیگر از صنف ها-مثل مهندس ها یا صنف شریف معلم ها-احتمالا آبروی مردهای ایرانی را می خرند. در صد خیانت در آنها بسی پایین تر از ٤٠ درصد باید باشد.
مشکل اینجاست دسته ای از مردهای ایرانی که خیانت می کنند دیگه شورش در می آورند!!
به قدری شورش را در می آورند که دیگه مسئله شخصی یا حتی خانوادگی خودشان
باقی نمی ماند که به ما مربوط نباشد. گندی که بالا می آورند دامن محل کار و مدرسه بچه و.... را هم می گیرد. به این علت است که من هم به موضوع در اینجا می پردازم.
مشکل حاد جدید اینجاست که در ایران در سال های اخیر،یک عده از مردهای دست پاچلفتی که از عهده حل مسایل خیلی معمولی زندگی بر نمی آیند برای حل مشکل به روانشناس نادان تر از خود مراجعه می کنند. در شهرهای ما روانشناسان حاذق و دانا زیاد هستند. اما متاسفانه مرد دست و پا چلفتی که در همه کار ناتوان است در انتخاب روانشناس هم خبط می کند و خود را گرفتار روانشناس نادان تراز خود می کند.
روانشناس نادان هم همان نسخه ای را تجویز می کنند که دکترسریال دایی جان ناپلئون برای پوری فشفشو کرد!
حالا خواهید گفت تو مگر روانشناسی که نسخه مشعشع روانشناس حاذق محبوب ما را زیر سئوال می بری!؟ روانشناس نیستم اما عقل که دارم! اون یارو که از عهده حل مشکلات معمولی زندگی بر نمی آمد چگونه قرار است از عهده حل مشکلات بسیاری پیچیده و حاد که خیانت در خانه به وجودمی آورد بر آید؟! به علاوه، جلوی چشم خودم می بینم که بعد اجرای نسخه مشعشع هم "پوری فشفشو" داستان ما همان "پوری فشفشو" سابق باقی می ماند. یکهو تبدیل به جیمز باند نمی شود!
😂🤪
🍀@minjigh
به علاوه پوری فشفشو دست و پا چلفتی داستان وقتی نسخه مشعشع مشاور نادان را به کار می بندد بلافاصله اون حمایت هایی را که دوروبری ها با یک حس دلسوزانه مادرانه-پدرانه-خواهرانه-برادرانه از او می کردند از دست می دهد! اونهایی که قبلا هواشون داشتند که بتواند مشکلات را حل کند اغلب بعد از اجرای نسخه با خود می گویند پس چه طور موقع اجرای نسخه "پسر کوچولو" نبود الان هم بیاید خودش مشکلاتش را حل کند.
نه تنها نسخه مشعشع به دردش نمی خورد مظلوم نمایی های قبلی اش هم کارآیی اش را از دست می دهد. حسابی تک و تنها می شود با کوهی از مشکلات!
مثال می زنم: من خودم هرگز ضامن وام مردی که به زنش خیانت کرده نخواهم شد!
کمدین های ایرانی شاکی هستند که با هر قوم یا صنفی شوخی کنند یک عده از آنها شکایت می کنند. می گویند جز معتادها کسی را نداریم که مسخره کنیم پس چه کنیم؟!
پیشنهاد من این هست که بیایید مردانی را که به زنانشان خیانت مسخره کنید. سوژه بهتراز این؟!
🍀@ minjigh
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک
تویتر
گوگل
آردینی اوخو