بی ربط نوشت:
پ ن: معذرت میخوام که بیربط با موضوع پسته ولى حس میکنم این مشکل فرهنگى میتونه خیلى ویرانگر باشهو تبعات بدى براى جامعه به بار بیاره! وقتى زن و مرد اینقدر بهم بدبین باشند و کارشون فقط جنگ و دعوا باهم باشه اتخادى رخ نمیده که بتونن بر سر مسایل کلان تر مثل محیط زیست با همکارى و همدلى کنند کسى که نیازهاى غریزى ش برآورده نشه زیاد نمیتونه روى مسایل دیگه تمرکز کنه.
متاسفانه همین طوری هست که می گید. سیاست صدا و سیما در همه چیز همینه.
سیاست آموزش و پرورش هم همین طور.
تا فصل خشکسالی می رسه به بچه ها در مدرسه می گویند بروید در خانه به مامان هاتون بگید آب کم مصرف کنند.
انگار کل هدردادن آب در این کشور تقصیر مامان هاست!
نمی گویند چه جور شهرداری ها سیستم قنات های شهرها را ویران کرده اند. چه طور شهرداری با روش غیر اصولی آبیاری فضای سبز آب به هدر می ده.چه طور در لوله های شهر آب به هدر می ره،.
کاری که ما باید بکنیم این هست که مراقب باشیم تبلیغات ضد زن را اکو نکنیم. ما خانم ها هوای همدیگه را داشته باشیم.
دست کم در خانواده کوچک یا گسترده خودمان هوای هم را داشته باشیم. مادر و دختر به هم پیله نکنند. خواهرها به هم پیله نکنند. جاری ها به هم پیله نکنند. خواهر شوهر عروس ، مادر شوهر عروس به هم پیله نکنند. .....
در محیط کار هم اگر بشه همین را اجرا کرد خوبه. اما اگر رئیسی بالا دست همه باشه که اون قدر کوته نظر باشه که منافع خود را در به جان هم انداختن زیردستانش ببینه کوشش ها ی چند تن از خانم های عاقل برای اتحاد و همبستگی بین خانم ها معمولا شکست می خوره. چون معمولا هستند زنانی که می بینند اگر علیه همجنسان خودشان کاری بکنند پیش رئیس شیرین می شوند و امتیاز می گیرند. پس همین کار را میکنند.
به هر حال بین جمع های دوستانه خانم ها و یا همکلاسی های دختر و یا در جمع خانواده و فامیل که چنین رئیس دو به هم زنی حضور ندارد. در این جمع ها خانم ها می توانند پشتیبان هم باشند.
و هستند!
دوره های زنانه و پشتیبانی روحی که زنان در این دوره ها از هم می کنند فشار روحی روانی بسیار ی از دوش زنان ما بر می دارد. خود من وقتی پدرم فوت کرد اگر همکلاسی های دوران دبستان و دوران دانشکده را در کنارم نداشتم دیوانه می شدم.
بین خانم های بیوه هم حمایت روحی که از هم می کنند خیلی در روحیه شان تاثیر مثبت دارد. این دوره های زنانه را اگر نداشتیم در شاخص شادی و خوشبختی ده ها پله عقب تر می رفتیم. خودکشی و افسردگی بسیار بیشتر می شد.
زیادند دخترانی که با دانشجوی یک لاقبا ازدواج می کنند با سختی ها می سازند و با هم موقعیتمالی و موقعیت اجتماعی را به جایی می رسانند. بعدش که شلوار آقا دو تا شد دیگه خانم را نمی پسنده! حالا بعضی از این آقایان به جایی نرسیده خانم را نمی پسندند. (گویا از عوارض تماشای فیلم های پ----- و---- ر- ---ن هست).
خودش قیافه و هیکل مشدی عباد را داره انتظار داره خانمش جنیفر لوپز یا نیکل کیدمن باشه.
در این موارد هم معمولا دوستان خانم با تعریف از جذابیت او مانع از آن می شوند که غمباد بگیرد.
یک چیز دیگه هم هست که با این که دستگاه تبلیغاتی حکومتی در ۴۰ سال اخیر در ظاهر خیلی علیه غرب هارت وپورت می کند اما در واقع عجیب احساس خود کم بینی در مقابل غرب دارد و عجیب در ذهن نسبت به زن غربی-آن هم از نوع هالیوودی اش- فانتزی بافی می کند. در همین لینک هم که شما فرستادید هویداست. حتی وقتی که می خواهند برای حجاب تبلیغ کنند زن محجبه ای را که می خواهند متعالی و فرشته آسا نشان دهند چهره ایرانی ندارد. بیشتر آدم را یاد هنرپیشه های غربی که نقش راهبه و نظایر آن را بازی می کنند می اندازد. بیشترشبیه راهبه های فیلم اشک و لبخند ها هستند تا یک زن چادری ایرانی.
کاش اجازه می دادند هنرمندانی مثل زنده یاد نصرت کریمی فیلم می ساختند. در عین این که در فیلم هایش دارد به صریح ترین شکل انتقاد اجتماعی می کند و تحجر و مردسالاری و خرافات را درزندگی خانوادگی به چالش می کشد همزمان انسان را عاشق زیبایی ها و طرب فرهنگ ایرانی می کند. وقتی فیلم هایش را می بینیم چشم مان دنبال هنرپیشه هالیوودی نمی رود. حسی که به آدم دست می ده اینه که مگه ما خودمان چه مونه؟! یک سری ایرادات فرهنگی داریم که رفع می کنیم اما ذاتا که عیبی نداریم. حسی که به دست می دهد این هست که این عیب ها مون را که رفع کنیم زندگی خیلی شیرین می شه. در همین چهار دیواری خودمان با همین یک لقمه نان خودمان با همین همسر خودمان کیف دنیا را می کنیم.
به قول دکتر قمشه اى طرف معتاد ، قاچاقچى، بدهیبت و زشت بود رفته بود خواستگارى یه خانمى و ناز میکرد که اومدم اطلاع بدم روى من حساب نکنین من قضد ازدواج با دخترتون رو ندارم! حالا حکایت بعضى از پسراى ماست(منظورم جووناى کارى که اتفاقا دید مثبتى نسبت به ازدواج و زن دارند نیست ) که اهل مواد، مشروب و هزار فساد هستند خرج خودشونم نمیتونن دربیارن بعد هى پشت دخترا صفحه میذارن و سایر پسرا رو هم از ازدواج منع میکنن
من در مورد کل جامعه نمی توانم نظر بدهم چون شناخت ندارم. اما در همین جمع های بر و بچه های فیزیک خوانده کشور نگاه کنید می بینید بین آنها هم زن زندگی زیاد پیدا می شه هم مرد زندگی.
برای همدیگه هم مناسب هستند. به هم می آیند.
همین همدانشکده ای ها که گفتم در روز های سختی که پدرم بیمار بود و بعد فوت کرد در کنارم بودند (در فضای مجازی در کنارم بودند) اون قدر همسران خوبی برای شوهرانشان هستند!منظورم این نیست که کلیشه زن فداکار و زحمتکش صدا و سیما هست (که شباهتی چندانی به آن کلیشه ها ندارند.) اما واقعا شرایط همسرشان را درک می کنند و با ابتکار عمل این هنر را داشته اند که ویژگی ها و نقاط قوت همسرشان را برجسته تر سازند و نقاط ضعف را هم به نوعی جبران کنند.
خیلی در زندگی انعطاف نشان داده اند که به اینجا رسیده اند. خوب! اینها بچه های دهه پنجاه بودند. اما در نسل جدیدتر هم بگردی افرادی با همین ویژگی ها هست. ظاهرشان شاید فرق بکند اما باطن همان هست.
منتهی خیلی ها دختران باوفا را در جمع اصلا نمی بینند یا به حساب نمی آورند. چشمشان از اول می رود دنبال دختران شهرآشوب با ظاهری آن چنانی. از اونها هم زن زندگی در نمی آد.
متاسفانه شعرای کلاسیک ما هم همین کار را کرده اند. از یک طرف از عشق به ساقی میخانه گفته اند و از سوی دیگر از بی وفایی او.
حالا خوبه طرف های ما باز «سودان گلن سورمه لی قیز» را دیده اند.
از طرف دیگه در کشور ما، هر چه اداره ای یا تشکیلات دولتی ای پر زرق و برق تر و چرب تر و به ظاهر پر پرستیژتر باشد احتمالا رئیسی دارد که برای رسیدن به ریاست در آنجا زیر آب خیلی ها را زده و دایم در نگرانی است که یکی از زیردستان هم بیاید و زیر آب او را بزند. برای همین دوست دارد زیردستان دایم با هم در تفرقه باشند تا حکومت کند. این ور و اون ور استخوان لای زخم می ذارد که منشا دعوا شود. اگر هم ببیند یکی از زیردستان اهل توطئه علیه دیگر همکارانش هست عزیزش می دارد.
در محیطی که چنین رئیسی دارد تلاش برای اتحاد و همبستگی آب در هاون کوفتن هست. اگر در چنین محیطی هستید فقط سعی کنید خودتان آلوده نشوید. این اشتباه را نکنید که اگر به همکاران خوبی بکنید و در هنگام سختی دستشان را بگیرید و..... آنها هم لزوما با شما خوب خواهند بود و اتحاد و همبستگی برقرار خواهد شد.
در چنین محیط هایی سعی کنید خودتان آلوده نشوید. زود وظایف کاری تان را انجام دهید ولی درگیر ماجراها نشوید. حتی وقتی دیدید یکی برای درددل یا برای تظلم خواهی پیش شما آمده خیلی سینه سپر نکنید. والا همین فرد شما را به تدریج آلوده خواهد کرد. همینی که دارد مظلوم نمایی می کند در این محیط فردا خودش
صد تا گند بالا می آورد و به خاطر گند بالا آوردن محبوب درگاه رئیس بزرگ می شود.
در چنین محیطی پا به درددل هم ندهید چه برسد بخواهید فردین بازی در آورید و داد مظلومی از ستمگر بستانید! چه بسا پس فردا خواهید دید این مظلوم خودش از صد تا ظالم بدتره!
«فردین بازی» هایتان را بذارید برای بنیاد کودک:
http:/www.childf.com
از حمایت از بچه های بنیاد کودک ضرری به شما نخواهد رسید. (به من که در این ۱۱ سال که حامی بوده ام ضرری نرسیده!)
اما در محیطی که رئیسی بالا دست نشسته که توطئه گران و پاپوش دوزان را پاداش می دهد از فردین بازی پشیمان خواهید شد! شاید هم در مقطعی یکی از کارمندان واقعا مظلوم شده باشد که دادخواهی می کند. اما این نقطه ضعف «فردین بازی» شما را که مشاهده کرد زیر زبانش مزه می کند و پس فردا سعی می کند شما را علیه یکی دیگه تحریک کند تا خر مراد براند.
فردین بازی تان را بذارید برای جایی که فساد در آن راه پیشرفت نیست!
فردین بازی در محیطی تا این حد فاسد- که مثل سریال های فارسی وان ۹۰ درصد افراد علیه دیگران صبح تا شب در حال توطئه هستند- عملا شمایی را که سرتان توی کار خودتان هست تبدیل به یک چماق در این توطئه ها می نماید.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل