وقتی دلخوری ای از یكی از عزیزانمان داریم اگر برویم و با یكی از نزدیكانم درد دل كنیم و احیانا از او بخواهیم پا در میانی كند بعد از رفع شدن كدورت و.... معمولا مشكل جدیدی رخ می نماید. یارو مرتب می آید می پرسد:" راستی! مشكل شما حل شد؟! دیدی گفتم!دیدی من بیشتر می فهمیدم. دیدید خودتان نتوانستید مسایل را حل كنید."
اگر از آن ریش سفید و گیس سفیدهای بیكار باشد كه بعد از بازنشستگی به جای جدول حل كردن یا نقاشی كردن یا.... وقتشان را به زعم خود به حل و فصل مسایل جوان ها سپری كنند ول-كن نخواهند بود. تازه سوژه دستشان افتاده! به این راحتی ها ول نمی كنند. ظاهرا پا در میانی می كنند تا اختلاف را از بین ببرند. اما در باطن همانجا كه به ظاهر می گویند صلواتی بفرستید و روی هم را ببوسید و شیرینی ای بخورید همانجا هم با زیركی موشی می دوانند و حرف و حدیثی وسط می اندازند كه دور تازه ای از اختلافات پیش بیاید تاباز هم برای ریش-سفیدی و گیس-سفیدی و پا در میانی به آنها نیاز افتد.
من تا به حال به مشاور خانوادگی و.... نرفته ام. نمی دانم طرز عملشان چه طور هست. اما با توجه به آن چه كه از كسانی كه به مشاور مراجعه كرده اند شنیده ام یك كوچولو مشكوكم به این كه نكند گاهی برخی از مشاوران راهنمایی هایی می كنند كه گمان دارند كسانی كه حق ویزیتشان را می پردازند دوست دارند بشنوند نه آن كه واقعا به درد رفع مشكل می خورد. البته این شك من است. نمی توانم بگویم حتما درست است. همگی می دانیم بسیاری از پزشكان كه قسم بقراط هم خورده اند گاهی به بیمار داروی غیز ضروری می دهند تنها به این علت كه فكر می كنند اگر دارو ندهند بیمار خواهد گفت این جناب دكتر كه برای من كاری نكرد پس چرا حق ویزیت گرفت. هر چه بیمار از راه دورتری آمده باشد این تجویزهای غیر ضروری هم بیشتر می شود تنها به این دلیل كه بیمار حس نكند دكتر برایش چیزی نكرد. من بعضی وقت ها كه به دكتر مراجعه می كنم تلویحا حالیش می كنم كه بیخودی به من دارو ندهد. من اهل این كه بگویم "چون دكتر دوا نداد پس كاری نكرد" نیستم. وقتی برخی دكترها این كار را می كنند برخی مشاورها هم شاید همین روش را به كار گیرند. البته این فقط حدس من است. اگر كسی اطلاعات بیشتری دارد بنویسد. (بدون نام بردن از هیچ شخص مشخصی)
روش تبریزی:"اؤز بولدوغون هچ كسه ورمز"
شوخی كردم! به هر حال خوبه آدم مشورت بگیره. اما به نظرم وقتی به نزد مشاور می رویم بهتر هست یك نوع رفتار را نشان دهیم كه او احساس كند ما آمادگی شنیدن سخن تلخ و مخالف میل باطنی مان را داریم. اصلا خوبه كه این را صریح بگوییم و الا احتمالا دارد پولی كه صرف می كنیم به هدر می رود و طرف فقط حرف ما را تایید می كند و توصیه ای به درد بخور ندهد. اصلا خودتان را بگذارید جای مشاور. او هم یك انسان هست. ابر انسان كه نیست. اگر بنا باشد روزی با 3-4 نفر از مراجعینش چالشی رفتار كند و مخالف نظر آنهانظر دهد و احتمالا برخورد تندی از طرف ببیند اعصاب معصاب برایش نمی ماند! پس ترجیح می دهد كه یك جوری توصیه دهد كه به مذاق مراجعین خوش آید و قال قضیه كنده شود و بروند برایش تبلیغ هم بكنند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل